بایگانی دسته‌ها: چرا پيامبرتان در يکي از ادعيه خداوند را به موهايش قسم داده است؟

چرا پيامبرتان در يکي از ادعيه خداوند را به موهايش قسم داده است؟

برخي به دعاي «اللهم اني اسئلک بشعراتک التي يتحرک علي صفحات الوجه» يعني خدايا ترا به موهائي که بر صورتت مي جنبد قسمت مي دهم، اعتراض کرده و معتقدند با توجه به اينکه خدا مو ندارد، حضرت بهاءالله اين دعا را در شأن خود فرموده اند.

جمله اي که از آثار حضرت بهاءالله ذکر شده، از آن جهت مورد اعتراض بعضي قرار گرفته که براي خداوند نوعي تجسم ظاهري را به تصور آورده اند. جناب ابوالفضائل گلپايگاني در جواب اين مسأله ذکر کرده که «خدائي که دست دارد و چشم دارد، مگر نبايد مو داشته باشد و شما مي‌دانيد اگر خدا با داشتن ساير اعضاء، سرش بي مو باشد، البته کچل خواهد بود و ما بهائيان به خداي کچل اعتقاد نداريم».

 استدلال ابوالفضائل بنوعي مخاطبين را به نوع تصور خودشان از خداوند باز گردانده است. خداوندي که به فرموده قرآن بر تخت مي نشيند، دست راست و چپ دارد و آسمان را دور دست راستش مي پيچاند، سنگ پرتاب مي کند، بيعت مي کند و دستش را بالاي دست بيعت کنندگان مي گذارد، صورت دارد، چشم دارد و بسيار خصوصيات انساني ديگر، واقعا سوگند به موهاي صورت خداوند که از توصيفي عاشقانه  ناشي ازاحساسات و عواطف پيامبر نسبت به پروردگار است ،چه جاي اعتراض دارد و آيا بقول ابولفضائل خدائي که صورت و چشم و زبان دارد، کچل يا کوسه است؟

البته در اعتقاد بهائي هر نوع توصيف و تصور و تشبيه و ذکري در مورد خداوند باطل است وهمه اين صفات به خلق کامل خداوند يا مشيت اوليه که همان روح مشترک انبياست و در اصطلاح بهائي به آن عالم امر مي گويند راجع است و به عالم حق راهي ندارد. حضرت ولي امرالله در  کتاب دور بهائي صفحه 29 چنين مي فرمايند: «وحدت وجود و تجسّم خداوند به صورت انسان مخالف عقيدهء اهل بهاء و غير قابل قبول است.»