آیا کسی که بهائی نباشد حرام زاده است؟

سوالی که در این مورد مطرح میشود یک برداشت نادرست از مطالب عنوان شده در صفحه 79 کتاب گنج شایگان و مائده آسمانی صفحه 355 باب یازدهم

قل من کان فی قلبه بغض هذا الغلام (بهاء)فقد دخل الشیطان علی فراش امه

بگو هرکس در قلبش دشمنی این غلام (بهاءالله) را داشته باشد قطعا شیطان در بستر و رختخواب مادرش رفته است!

در جای دیگری

 اما پاسخ مسالۀ شیطان و بیان حضرت بهاءالله

و این معلوم است که تأویل کلمات حمامات ازلیه را جز هیاکل ازلیه ادراک ننمایند و نغمات ورقا احدیه را جز سامعه اهل بقا نشنود… مع ذلک تأویل کتاب را از اهل حجاب مستفسر شدند و علم را از منبع او اخذ ننمودند…»(30)

مسیح در انجیل معنای حرامزاده را توضیح داده است

۳۲ حقیقت را خواهید شناخت و حقیقت شما را آزاد خواهد ساخت .” ۳۳ گفتند: “منظورت چیست که می گویی آزاد می شوید؟ ما که اسیر کسی نیستیم که آزاد شویم . ما فرزندان ابراهیم هستیم .” ۳۴ عیسی جواب داد: “این عین حقیقت است که هرکه گناه می کند، اسیر و برده گناه است . ۳۵ برده ها در خانه حقی ندارند، ولی تمام حق به پسر خانواده می رسد. ۳۶ پس ، اگر پسر شما را آزاد کند، در واقع آزادید. ۳۷ بلی ، می دانم که شما فرزندان ابراهیم هستید. با وجود این ، بعضی از شما می خواهید مرا بکشید، چون در دل شما جایی برای پیغام من پیدا نمی شود. ۳۸ ”من هرچه از پدرم دیده ام ، می گویم . شما نیز هرچه از پدر خود آموخته اید، انجام می دهید.” ۳۹ گفتند: “پدر ما ابراهیم است .” عیسی جواب داد: “نه ، اگر چنین بود، شما نیز از رفتار خوب ابراهیم سرمشق می گرفتید. ۴۰ من حقایقی را که از خدا شنیده ام به شما گفته ام ، با این حال شما می خواهید مرا بکشید. ابراهیم هرگز چنین کاری نمی کرد! ۴۱وقتی چنین می کنید، از پدر واقعی تان پیروی می نمایید.” مردم جواب دادند: “ما که حرام زاده نیستیم . پدر واقعی ما خداست .” ۴۲ عیسی فرمود: “اگر اینطور بود، مرا دوست می داشتید. چون من از جانب خدا نزد شما آمده ام . من خودسرانه نیامده ام بلکه خدا مرا پیش شما فرستاده است . ۴۳ چرا نمی توانید سخنان مرا بفهمید؟ دلیلش اینست که نمی خواهید به من گوش دهید. ۴۴ شما فرزندان پدر واقعی تان شیطان می باشید و دوست دارید اعمال بد او را انجام دهید. شیطان از همان اول قاتل بود و از حقیقت نفرت داشت . در وجود او ذره ای حقیقت پیدا نمی شود، چون ذاتا دروغگو و پدر تمام دروغگوهاست . ۴۵ به همین دلیل است که وقتی من حقیقت را به شما می گویم ، نمی توانید باور کنید. ۴۶ کدام یک از شما می تواند حتی یک گناه به من نسبت دهد؟ هیچکدام ! پس حال که حقیقت را از من می شنوید، چرا به من ایمان نمی آورید؟ ۴۷ هرکس که پدرش خدا باشد، با خوشحالی به سخنان خدا گوش می دهد؛ و چون شما گوش نمی دهید، ثابت می کنید که فرزندان خدا نیستید.”(یوحنا فصل 8)

تعریف شیطان در دین بهائی واضح است. شیطان هر آن چیزی است که مردم را از خدا و دین الهی دور کند. ولی در دین بهائی موجودی به نام شیطان یا ابلیس نداریم و داستان ابلیس را حضرت بهاءالله یک استعاره و تشبیه برای تعلیم بشر دانسته اند، نه یک واقعیت دینی یا روحانی.

مثلا ً داریم:

«شیطان عبارت از قوای طبیعت است که …به نفس اماره تعبیر شده…» (امر و خلق 2 ص 165)

 «بگو اهريمنان در کمينگاهان ايستاده اند ، آگاه باشيد و بروشنائی نام بينا از تيرگيها خود را آزاد نمائيد . عالم بين باشيد نه خود بين . اهريمنان نفوسی هستند که حائل و مانع اند مابين عباد و ارتفاع و ارتقاء مقاماتشان .» (دریای دانش ص 88)

 کسی که خود بین است، عالم بین است و چشم حسرت و طمع به دنیا دوخته و بین بندگان و خداوند حجاب می شود از آن موجود به اهریمن تعبیر شده است. به عبارت ساده تر قرآنی همان نفس اماره است که آمر به عمل غیر الهی است. حضرت بهاءالله می فرمایند کسی که دشمنی و کینه حضرت بهاءالله را داشته باشد، منشاء این کینه از نفس اماره است و شهوت قدرت و از دوستی دنیاست.

عدم درک درست از این مطلب ریشه در درک نادرست از مفهوم شیطان در آیین بهائی دارد چون اصلا موجودی بنام شیطان از نظر دیانت بهائی موجودیت خارجی ندارد.

سوره حج آيه 52

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ.

هيچ پيامبرى را پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه هرگاه آرزو مى‏كرد (و طرحى براى پيشبرد اهداف الهى خود مى‏ريخت)، شيطان القائاتى در آن مى‏كرد; اما خداوند القائات شيطان را از ميان مى‏برد، سپس آيات خود را استحكام مى‏بخشيد; و خداوند عليم و حكيم است.

خب به هر حال شیطان، هر تعریف کیفی که از آن داشته باشیم، بنابراین گفته قرآن پیامبران پیشین را موردآزمون قرار می داده و القاآتی به آنان می کرده است. یعنی آیاتی شیطانی بر انبیاء و رسولهای پیش از حضرت باب و حضرت بهاءالله وارد می شده است. این دو بزرگوار حضرت باب و حضرت بهاءالله هیچگاه مورد حملۀ این چنین قرار نگرفته اند. آیاتی را شیطان به ایشان نازل نکردند و زیر نفوذ ابلیس نبوده اند. در دین بهائی نیز معضلی به نام آیات شیطانی نداریم.

 شیطان (با تعریف کیفی مورد نظر و درون دینی اسلامی) اگر با روح و عقل و روان پیامبران چنین می کند یعنی با تجاوز به ناموس الهی و بکر بودن محمل وحی چنین غوغایی می کند که روان آشفته پیامبر صحیح را از ناصحیح و ثواب را از خطا باز نمی شناسد و خداوند حق باید خودش داخل ماجرا شود و آیات را نسخ کند، آیا بیان حضرت بهاءالله واقعا ً ایراد دارد که می فرماید شخصی که از پیامبر اعراض کند شیطان ( به معنی متعارف بهائی که همان نفس اماره است) با وجود او عجین شده است؟

بطور خلاصه شیطانی در آیین بهایی وجود ندارد و منظور از این بیان عجین شدن نفسانیت منیت و تعصب با وجود روحانی فرد است.

 

بیان دیدگاه